اولین دندون فرشته کوچولوی من
ناناز مامان خیلی وقت بود منتظر این مروارید کوچولوت بودم دختر نازمامان امروز صبح که داشتم مثل چند روز گذشته تو دهنت دنبال دنذون میگشتم.. یهو سفیدی یه دندون که مثل مروارید میدرخشیدو دیدمممممممممم وای که چقدر مامانی ذوقیدو بوسید دخترشووووو الهی فدات بشم که توهم با مامانی میخندیدی گل زیبای من فکر میکنی چیکار کردم؟به بابایی تلفن کردم دیگه ! گفتم حدس بزن چیکارت دارم؟گفت :از لیستت چیزی از قلم افتاده؟؟؟!!!!! گفتم نه باباجون دندون دخملی رویت شده! بابایی هم کلی ذوقید وگفت باید جشن بگیریم اونم یه جشن سه نفره ! مامانی الهی فدات بشم من که با اون نیمچه دندونت قاشق غذا رو محکم فشار میدی بخدا خیلی جیگررررررررری... ...